واژة تدبّر كه چهار مورد در قرآن آمده[1] وتنها در مورد قرآن به كار رفته است و در مورد اشياء ديگر به كار نرفته، ولي واژة فكر، هم در مورد قرآن به كار رفته وهم در مورد غير قرآن. دربارة قرآن آنجا كه ميفرمايد:« وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ[2]؛ و ما اين (= قرآن) را بر تو نازل كرديم تا آنچه را كه به سوي مردم نازل شده است، براي آنها روشن سازي و شايد انديشه كنند.»
جهت اين مسئله شايد تفاوتي باشد كه در معناي اين دو كلمه (فكر و تدبر) وجود دارد.
تدبّر را انديشه كردن در عواقب و دنبال كار معني نمودهاند.[3] تدبّر گرفتن شيء بعد از شيء ديگر است و در مورد قرآن منظور اين است كه در آيات قرآن يكي پس از ديگري تأمل كنيد، هر قصه، حكم و حكمتي كه نازل شده است را يكي از پس از ديگري تأمل نماييد، محكم را در كنار متشابه و آيات سال اول را در كنار آيات سال بعدي قرار دهيد، ميبينيد با اينكه قرآن در مدت 23 سال نازل شده، ولي در آن اختلاف و تناقضي ديده نميشود.[4]
ازسوي ديگر مراد از تدبّر دنبال كردن و ژرفاي چيزي را درك كردن است، از آنجا كه قرآن داراي بطون (هفت بطن...) ميباشد، معناي تدبّر رسيدن به ژرفاي قرآن است و اين ژرفا در طبيعت و امور ديگر وجود ندارد. افزون بر اين فكر را به اين صورت معني نمودهاند:«حركت و مرور بر معلومات موجود براي رسيدن به مجهولات»[5] و راغب نكتة ديگري اضافه نموده و آن اين که، فكر و تفكّر در جايي به كار ميرود كه بتوان از آن صورت ذهني و قلبي پيدا كرد.[6]
با توجّه به اين معني ميتوان گفت: آن گاه كه انسان دربارة طبيعت و امثال آن ميخواهد مطالعه كند، اطّلاعات قبلي دارد، بايد از آن معلومات، مجهولات طبيعت را بفهمد و همين طور مي تواند تصويري اجمالي از طبيعت داشته باشد، امّا در باره قرآن تدبّر شود، يعني آيه به آيه خود قرآن ملاحظه شود با پيش فرضهاي قبلي و معلومات پيشساختة ذهني نبايد به سراغ قرآن رفت، از اين گذشته تصوير ذهني كامل از قرآن براي همه كس ميسّر نيست، لذا كلمة تدبّر به كار رفته است نه تفكّر.
و آنجا که در مورد انزال گفته تفکر کنيد شايد سرش همين باشد که انسان در مخلوقات الهي از قبل چيزهايي مي داند و خداوند با نزول قرآن و يادآوري اين که همه اين موجودات آفريننده دارد ، مردم را به فکر وامي دارد.